احادیث زیبا از امامان و پیامبران و خداوند عزوجل

احادیثی از امامان و پیامبران در مراسمات مختلف

احادیث زیبا از امامان و پیامبران و خداوند عزوجل

احادیثی از امامان و پیامبران در مراسمات مختلف

باسلام
من محمدعلی مدیر این وبلاگ هستم
سعی دارم شما را بیشتر با احادیث اشنا کنم
در مراسمات مختلف مانند اعیاد،وفات،مولود و اعزاداری همراه ما باشید

بایگانی
آخرین مطالب

۳۲ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۱
دی

سوره ۱۳. رعد آیه ۲۳


جَنَّتُ عَدْنٍ یدْخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنْ ءَابَآئِهِمْ وَأَزْوَ جِهِمْ وَ ذُرِّیتِهِمْ وَالْمَلَئِکةُ یدْخُلُونَ عَلَیهِم مِّن کلِّ بَابٍ


(سرای آخرت) باغ‌های جاودانی که آنان و هر کس از پدران و همسران و فرزندانشان که صالح بوده‌اند بدان داخل می‌شوند و فرشتگان از هر دری(برای تبریک و تهنیت) بر آنان وارد می‌شوند.




از میان ۱۲۷ مرتبه‌ای که «جنّات» و «جنّت» در قرآن آمده، تنها ۱۱ مورد از آن تعبیر «جنّات عدن» دارد که طبق حدیثی از درّالمنثور، به معنای بهشت مخصوص است.(تفسیر فرقان)


رسول اکرم‌صلی الله علیه وآله فرمودند: هر کس می‌خواهد زندگی و مرگش همچون زندگی و مرگ من باشد و به «جنّات عدن» که بهشت من است وارد شود، باید علی‌ابن‌ابیطالب‌علیهما السلام و ذریّه‌ی او را، رهبر و امام خود قرار دهد که آنها در علم و فهم، برترین انسان‌ها و هادی مردم به سوی هدایت‌اند.(تفسیر نورالثقلین)


بارها در قرآن آمده است که افراد صالحِ یک خانواده، در بهشت نیز در کنار هم خواهند بود و از مصاحبت یکدیگر لذت خواهند برد. البتّه ذکر عنوان بعضی از افراد خانواده مثل پدر، همسر و فرزند در آیه شریفه فوق دلالت بر خصوصیّتی ندارد و شامل همه افراد صالح خانواده، اعم از افراد مذکور و مادران، خواهران و برادران نیز می‌شود. در ضمن شاید علت عدم ذکر نام مادر آن باشد که مادر، همسر پدر است و مشمول «ازواج» می‌گردد، همان گونه که خواهر و برادر، ذریّه پدر، و عمو و عمّه از ذُراری آباء شمرده می‌شوند.


آنچه از آیات الهی به دست می‌آید این است که فرشتگان، در همه احوال در دنیا و آخرت(برزخ و قیامت) با انسان ارتباط دارند، گاهی بر او درود و صلوات می‌فرستند، «یصلی علیکم و ملائکته»(احزاب، ۴۳) گاهی برای او استغفار و طلب بخشش می‌کنند، «و یستغفرون للذین آمنوا»(غافر، ۷) و زمانی هم برای او دست به دعا برمی‌دارند، «ربّنا وادخلهم جنّات عدن»(غافر، ۸) در هنگام مرگ و شروع عالم برزخ نیز با شعار و تلقین «الاتخافوا و لاتحزنوا»(فصّلت، ۳۰) و با جمله «سلام علیکم» جان آنها را می‌گیرند. «الّذین تتوفّاهم الملائکة طیّبین یقولون سلام علیکم»(نحل، ۳۲) و در آخرت نیز از هر سو بر آنان سلام می‌کنند.


برای بهشت هشت درب ذکر شده که با تعداد اوصافی که برای اولوا الالباب در آیات اخیر شمرده شده مطابقت دارد. گویا هر کدام از این صفت‌های هشت‌گانه، دری از درهای بهشت و راهی بسوی سعادت ابدی را به سوی انسان باز می‌کند.




هر پدر و فرزند، هر زن و شوهر و هر آباء و ذریّه‌ای در بهشت به یکدیگر ملحق نمی‌شوند و در کنار هم قرار نمی‌گیرند، زیرا در روز قیامت، انساب و اسباب، کارساز نیستند. «فلا انساب بینهم»(مؤمنون، ۱۰۱) و آن روز هر کس در گرو اعمال خویش است، «کلّ نفس بما کسبت رهینه»(مدّثر، ۳۸) و جز سعی و تلاش، چیز دیگری مؤثر نیست، «لیس للانسان الاّ ما سعی»(نجم، ۳۹) بنابراین ورود بعضی از بستگان بر بعضی دیگر، تنها به خاطر لیاقت و صلاحیّت فردی خود آنهاست. مشابه این آیه را می‌توان در سوره‌های غافر، آیه ۷ وطور آیه ۲۱ نیز مشاهده کرد.


* شرط ورود به بهشت، صالح بودن است. «و من صلح»


* خانواده بهشتی، خانواده‌ای است که بین اعضای آن همبستگی و صمیمیت در مسیر حق باشد. «صَلَح من ابائهم»


* توجه به عواطف در اسلام یک اصل است. برای انسان زندگی در بهترین مکانها ولی بدور از خانواده، صفایی ندارد. یدخلونها ومن صلح من آبائهم

  • محمد علی
۲۱
دی

حقیقت بهشت تجلّى رحمت و مغفرت خداست و جهنم تجلّى غضب و لعنت خداست. یعنی این که؛

اولاً گاهى این چنین گمان مى‏شود که «بهشت» و «جهنم» دو موضوع جداگانه بوده، و مستقلاً مطرح است. اما این پندارى بیش نیست؛ بلکه حقیقت آن است که بهشت و جهنم، جدا از مسأله لقاى پروردگار نمى‏باشد.

به عبارت دیگر، بهشت و بهشت‏ها و جهنم و جهنم‏ها مقصد و مقصود، در سیر و حرکت نیستند و حرکت‏ها به سوى پروردگار و منتهى به لقاى پروردگار است؛ نه این که حرکت‏ها به سوى بهشت‏ها و جهنم‏ها باشد و به آنها منتهى گردد.

هر حرکتى در نهایت به مبدأ متعال منتهى مى‏گردد و بهشت‏ها و جهنم‏ها، از آثار چگونگى لقاءها و رسیدن‏ها است؛ یعنى، بهشت و بهشت‏ها، از آثار و لوازم لقاى حضرت حق با «اسماى رحمت و مغفرت» و جهنم و جهنم‏ها هم از آثار و تبعات لقاىِ پروردگار با «اسماى غضب و سخط» است.

ثانیاً براى روشن شدن حقیقت بهشت و جهنم لازم است، به صورت مقدمه، مطالبى را در حقایق اسماى ربوبى مطرح کنیم تا معناى آن که بهشت از آثار «لقاى حضرت حق با اسماى رحمت» و جهنم از آثار «لقاى پروردگار با اسماى غضب» بوده، درست تحلیل و تفهیم شود.

شخصى که مریض است، به اسم «شافى» متوجه مى‏شود و شفاى خود را از خداوند متعال با این اسم مى‏خواهد؛ چرا که شفا را اثر این اسم مى‏داند. کسى که رزق و وسعت رزق مى‏طلبد، به اسم «خیرالرازقین» توجه دارد. فردى که مغفرت مى‏خواهد، با اسم «غفور»؛ کسى که نصرت مى‏خواهد با اسم «نصیر» و «ناصر»؛ چرا که هر یک از اینها را آثار اسماى ربوبى مى‏داند.

«اسماى حسنى» یک سلسله عناوین محض و اعتبارى نیست؛ بلکه آنها منشأ آثارند و اصولاً هر وجودى و هر موجودى در دنیا و نظام‏هاى دیگر و عوالم برتر و حتى آخرت، از آثار اسماى حسنى‏ است.

عوالم وجود، همه جلوه‏هاى اسماء بوده، هر اسمى آثار خاص خود را دارد و در مراتب مختلف تجلى مى‏کند. به بیان دیگر، ذات مقدس حق در مقام ربوبیت موجودات، هر موجودى را، با اسم و صفت خاص ربوبیت مى‏کند. اسم «رب» داراى شاخه‏ها و انشعاباتى است و در واقع اسماى حسنى‏ شاخه‏هاى اسم «ربّ»اند: ربّ رزاق، ربّ مصوّر، ربّ قدیر، ربّ علیم، ربّ هادى، ربّ غفور، ربّ منتقم، ربّ شدید العقاب و ... .

خداوند متعال در مقام ربوبیت، داراى اسماء و صفات مختلف بوده، همه را با این اسماى گوناگون تربیت مى‏کند؛ مثلاً در مقام ربوبیتش به شیطان با «منتقم» و «شدیدالعذاب» تجلّى مى‏کند و به حضرت رسول ‏اکرم(صلی الله علیه و آله) با «هادى»، «رحیم» و «غفور» تجلى مى‏کند.

گیاهى که صورت و شکلى به خود مى‏گیرد، با اسم «مصوّر» پیش مى‏آید و هنگامى که خاک را مى‏شکافد و بیرون مى‏آید، با ربّ «خالق» پیش مى‏آید. به هر صورت، هر موجودى در این نظام هستى، با عوالم گوناگون خود و با موجودات متفاوت - که در درون خود دارد - در مقام ربوبیّت با اسمى از اسماى حسناى الهى، در ارتباط است.

آدمى اگر در مقام طاعت خداوند باشد، با ربّ «هادى» رو به ‏رو است و خداوند با این اسم او را ربوبیت مى‏کند؛ اما اگر انسان در مقام طغیان و مخالفت با حضرت حق باشد، ربّى که او را تربیت مى‏کند، ربّ «هادى» نخواهد بود؛ بلکه ربّ «منتقم» و «شدیدالعذاب» خواهد بود.

هر کسى از مسیر خود با اسمى از اسماى ربوبى در ارتباط است و از این رو، من و شما لحظه به لحظه با صفت و اسم خاصى از خداوند متعال، با او در ارتباط هستیم و به همین دلیل است که خداوند با لحن خاصى گفته است که از مقام ربوبیّت بترسید: (مَنْ خافَ مَقامَ رَبّهِ).

نتیجه آن که، هر کسى از مسیر خود با اسمى از اسماى ربوبى در ارتباط است و از این رو، من و شما لحظه به لحظه با صفت و اسم خاصى از خداوند متعال، با او در ارتباط هستیم و به همین دلیل است که خداوند با لحن خاصى گفته است که از مقام ربوبیّت بترسید: (مَنْ خافَ مَقامَ رَبّهِ).(1)  


به هر روى، تمام هستى و از جمله انسان لحظه به لحظه با «ربّ» با چهره‏هاى مختلف در ارتباط است و هر یک از اسماى حسنى، انسان را بسته به نوع عمل، فکر، صفت و اخلاق، ربوبیت مى‏کند.

در حقیقت این انسان است که با انتخاب مسیر، راه، عملکرد و مقصد، خود را در تحت یکى از اسماى ربوى مى‏اندازد، چرا که اسماى الهى، واسطه‏هاى فیض بوده و کل وجود و هستى به آنها منتهى مى‏شود و از آنها نشأت مى‏گیرد.

اگر به دقت به اطراف و جوانب وجود نگاه کنیم، همه جا آثار و جلوه‏هاى اسماء را خواهیم یافت: «وَ بَأَسْمائِکَ الّتى‏ مَلَأَتْ اَرْکانَ کُلِّ شَىْ»(2)؛ «(بارالها! به درستى من مى‏خواهم از تو) به نام‏هایت و به اسمائت که ارکان هر چیز را پر کرده است.»

خداوند متعال در مقام ربوبیت، داراى اسماء و صفات مختلف بوده، همه را با این اسماى گوناگون تربیت مى‏کند؛ مثلاً در مقام ربوبیتش به شیطان با «منتقم» و «شدیدالعذاب» تجلّى مى‏کند و به حضرت رسول ‏اکرم(صلی الله علیه و آله) با «هادى»، «رحیم» و «غفور» تجلى مى‏کند.

آیا رو به رو شدن با اسماى ربوبى، آثار دارد یا خیر؟ قطعاً اثر دارد، این که انسان در دعاهاى خود و در خواسته‏هایش و در هر نیازى، به اسم متناسب با آن احتیاج متوجه گشته، خداى متعال را با همان اسم مى‏خواند؛ دلالت بر همین حقیقت دارد که: گویا آدمى به طور فطرى متوجه همین واقعیت است که هر چیزى متأثر از اسمى از اسماى خدا است.

شخصى که مریض است، به اسم «شافى» متوجه مى‏شود و شفاى خود را از خداوند متعال با این اسم مى‏خواهد؛ چرا که شفا را اثر این اسم مى‏داند. کسى که رزق و وسعت رزق مى‏طلبد، به اسم «خیرالرازقین» توجه دارد. فردى که مغفرت مى‏خواهد، با اسم «غفور»؛ کسى که نصرت مى‏خواهد با اسم «نصیر» و «ناصر»؛ کسى که هدایت مى‏طلبد، به اسم «هادى»؛ او که محفوظ ماندن از خطرات را مى‏خواهد، به اسم «حافظ» و «حفیظ» و کسى که روشنایى باطن مى‏خواهد، به اسم «نور» متوجه مى‏گردد و خداى سبحان را با آن مى‏خواند، چرا که هر یک از اینها را آثار اسماى ربوبى مى‏داند.

با توجه به توضیحات فوق، مشخص مى‏گردد که بهشت‏ها، از آثار و جلوه‏هاى اسماى «رحمت» بوده و جهنم‏ها هم از آثار «غضب و سخط» است؛ چرا که وقتى همه وجود و همه عوالم هستى، از آثار و مظاهر اسماى حسناى الهى باشد، قهراً بهشت و جهنم نیز به عنوان نظام و عالم خاصى از وجود، از این حقیقت مستثنا نیست. حال براى روشن شدن این که بهشت‏ها و جهنم‏ها، از آثار اسماى «رحمت» و «غضب» حضرت حق است، به بعضى از آیات قرآنى اشاره مى‏کنیم.

عوالم وجود، همه جلوه‏هاى اسماء بوده، هر اسمى آثار خاص خود را دارد و در مراتب مختلف تجلى مى‏کند. به بیان دیگر، ذات مقدس حق در مقام ربوبیت موجودات، هر موجودى را، با اسم و صفت خاص ربوبیت مى‏کند. اسم «رب» داراى شاخه‏ها و انشعاباتى است و در واقع اسماى حسنى‏ شاخه‏هاى اسم «ربّ»اند: ربّ رزاق، ربّ مصوّر، ربّ قدیر، ربّ علیم، ربّ هادى، ربّ غفور، ربّ منتقم، ربّ شدید العقاب و ... .

1. "وَ أَطِیعُوااللهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ"(3)؛ «و اطاعت کنید خدا و رسول او را شاید مشمول رحمت شوید و سرعت و شتاب کنید، به سوى مغفرتى از پروردگارتان و بهشتى که پهنایش [به قدر] آسمان‏ها و زمین است و براى پرهیزکاران آماده شده است.»

این آیات، انتهاى سیر و حرکت اطاعت‏کنندگان از خدا و رسول را، رحمت حق و رسیدن به رحمت او و لقاى او با اسماى «رحمت» مى‏داند (لعلکم ترحمون) و نیز دستور مى‏دهد که به سوى مغفرت و غفران الهى، شتاب کنید و بکوشید که با غفران او مواجه گشته و به مغفرت او برسید؛ یعنى، او را با اسم «غفور» ملاقات کنید که از آثار این لقا، بهشت است با آن خصوصیات که در ادامه آیه فرموده است.


2. "یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِراطاً مُسْتَقِیماً"(4)؛ «اى مردم حقیقت این است که براى شما از جانب پروردگارتان برهانى آمده و ما به طرف شما نور روشنگرى را فرو فرستاده‏ایم و اما آنانى که به خداى متعال ایمان آورده و به این [برهان و نور الهى] تمسّک جستند، به زودى خداوند آنان را در جوار رحمت فضل خاص خویش داخل کرده، ایشان را به سوى خود، به راهى راست [که به سوى او نزدیک‏تر مى‏کند] هدایت کند.»

«اسماى حسنى» یک سلسله عناوین محض و اعتبارى نیست؛ بلکه آنها منشأ آثارند و اصولاً هر وجودى و هر موجودى در دنیا و نظام‏هاى دیگر و عوالم برتر و حتى آخرت، از آثار اسماى حسنى‏ است.

این آیات به روشنى گویاى این حقیقت است که خداوند متعال، مؤمنان و پیروان قرآن و رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را به زودى در رحمت و فضل خود داخل مى‏گرداند؛ به این معنا که به لقاى او با اسماى رحمت و فضل رسیده، در عالمى که جلوه‏گاه رحمت و فضل او است، وارد مى‏شوند. این تعبیر بیانگر این است که لقاى خداوند با اسماى رحمت، ورود به عالم رحمت و فضل - که همان بهشت‏ها است - مى‏باشد.

از دیدگاه قرآن، جهنم و جهنم‏ها نیز از آثار لقاى پروردگار با اسماى غضب، سخط، انتقام، طرد و ردّ است. در این باب نیز آیات زیادى وجود دارد که به دو مورد اشاره مى‏کنیم:

1. "أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللهِ وَالْمَلائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ"(5)؛ «آنان، سزایشان این است که لعنت [و طرد] خداوند و فرشتگان و مردم، همگى بر آنها است، در آن [لعنت و طرد حق همیشه و] جاودانه بمانند [و هیچ‏گاه‏] نه عذاب از آنان کاسته گردد و نه مهلتى یابند (یا نظرى به آنان شود).»

هر حرکتى در نهایت به مبدأ متعال منتهى مى‏گردد و بهشت‏ها و جهنم‏ها، از آثار چگونگى لقاءها و رسیدن‏ها است؛ یعنى، بهشت و بهشت‏ها، از آثار و لوازم لقاى حضرت حق با «اسماى رحمت و مغفرت» و جهنم و جهنم‏ها هم از آثار و تبعات لقاىِ پروردگار با «اسماى غضب و سخط» است.

این آیات مى‏فرماید کافران و ستمگران مشمول لعن و غضب الهى مى‏شوند و بعد از آن مى‏فرماید. در این طرد و ردّ الهى جاودانه مى‏مانند و سپس اشاره مى‏کند: هیچ وقت عذاب آنان تخفیف نمى‏یابد. پس اوّلاً، آنان به خداوند متعال در حالى که او، آنان را لعن و طرد مى‏کند، مى‏رسند (لقا با اسماى غضب) و ثانیاً، غضب و لعن همیشگى است و ثالثاً، این رو به ‏رو شدن با اسماى غضب همان جهنم است؛ یعنى، عذاب و جهنم از آثار لقا با اسماى غضب خداوند است.

2. "أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ" (6)؛ «آیا کسى که خشنودى خدا را پیروى مى‏کند [و طالب رضوان است] مانند کسى است که روى به خشمى از خدا آورده [و دچار غضب و سخط از خدا گردیده‏] و جایگاهش جهنم است؟ و چه بد بازگشتگاهى [و نقطه برگشت بدى‏] است.»

این آیه به روشنى گویاى این حقیقت است که عده‏اى از انسان‏ها، رو به غضب الهى مى‏آورند و او را با اسماى غضب ملاقات مى‏کنند که از آثار آن جهنم است و آنان را در آنجا جاى مى‏دهند.

  • محمد علی
۲۱
دی

این که پاداش زنان مومن در بهشت چیست؟ در منابع کلامی و روایی چنین آمده که در روز قیامت، اگر شوهر زن مؤمنه، اهل بهشت بود همو را به اختیار خود می­پذیرد و اگر از اهل جهنم بود مردی را از میان مردان بهشتی برمی‏گزیند. شاید بتوان گفت علت این که زنان بهشتی، چه از جنس حوران بهشتی و چه آنان که وارد بهشت شده­اند دارای یک همسر هستند، این است که چند شوهری علاوه بر ناسازگار بودن با طبیعت مرد با طبیعت زن نیز ناسازگار است. [i]


اما گروهی دیگر از مفسرین در مقابل مدعی‏اند که حورالعین می‏تواند مذکر هم باشد، بر اساس این نظر شاید علت این که اوصاف حور به کار رفته در قرآن بر مؤنث دلالت می‏کنند نه بر مذکر، به این جهت بوده است که گفتگو و محاوره در آن آیات با طائفه مردان مؤمن بوده است نه با زنان مؤمن دنیوی، لذا اسلوب محاوره اقتضا داشت که اوصاف زنان بهشتی ذکر شود.


اما باید توجه داشت با مراجعه به آیات، روایات و تفاسیر مربوطه این گونه استفاده می شود که زنان با ایمان در قیامت در کنار زنان بهشتی (حورالعین) با مردان مؤمن بهشتی قرین می‏باشند. و زنان با ایمان با همسران با ایمان خود وارد بهشت می‏شوند.


1- « اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ تُحْبَرُونَ » [ii]  (به آنها خطاب می‏شود:) «شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید!» و منظور از ازواج، همان زنان با ایمانی هستند که در دنیا بودند [iii]  و بودن در کنار همسران با ایمان و مهربان هم برای مردان لذت‏بخش است و هم برای زنانشان.


2- «هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِی ظِلالٍ عَلَی اَلْأَرائِکِ مُتَّکِؤُنَ » [iv]   آنها و همسرانشان در سایه‏های (قصرها و درختان بهشتی) بر تختها تکیه زده‏اند..


و آیاتی که داخل شدن همسران صالح را به بهشت وعده داده شده است. از جمله: «رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ اَلَّتِی وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ » [v]  پروردگارا! آنها را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده‏ای وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکیمی!..


«جَنّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیّاتِهِمْ وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلّ‏ِ بابٍ» [vi]


(همان) باغهای جاویدان بهشتی که وارد آن می‏شوند؛ و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می‏گردند....


از این آیات استفاده می‏شود که زنان و مردانی که در این دنیا همسر یکدیگرند هرگاه هر دو با ایمان و بهشتی باشند در آنجا به هم ملحق می‏شوند و با هم در بهترین شرایط و حالات زندگی می‏کنند.


و حتی از روایات استفاده می‏شود که مقام این زنان برتر از حوریان بهشتی است؛ به خاطر عبادات و اعمال صالحی که در این جهان انجام داده‏اند، بنابراین لذت‏های بهشت مخصوص مردان بهشتی نیست، بلکه کسی که داخل بهشت می‏شود از نعمت‏ها و زیبایی‏ها لذت خواهد برد. چنان که قرآن می‏فرماید: « یُطافُ عَلَیْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَکْوابٍ وَ فیها ما تَشْتَهیهِ اْلأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ اْلأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فیها خالِدُونَ» [vii]


"(این در حالی است که) ظرفها(ی غذا) و جامهای طلائی (شراب طهور) را گرداگرد آنها می‏گردانند؛ و در آن (بهشت) آنچه دلها می‏خواهد و چشمها از آن لذت می‏برد موجود است؛ و شما همیشه در آن خواهید ماند!"


در این امر نیز بین مرد و زن بهشتی فرقی نیست هر کدام از آنها هر نوع لذتی بخواهند بر ایشان موجود است.

  • محمد علی
۲۱
دی

حضرت آدم و حوا پس از آفرینش از خاک و گل زمینی و دمیدن روح خدا در او وارد بهشت شدند. بشری که بسبب روح خدا و عقل او اشرف مخلوقات عنوان شد. همه فرشتگان در مقابلش به سجده افتادند. در حقیقت به دستور خدا گردن نهادند بجز شیطان ملعون. تا اینجا انسان با بدن خاکی وارد بهشت شده است. و در معاد نیز با بدن خاکی وارد بهشت خواهد شد. آدم و حوا در بهشت از میوه ها و نعمتهای بیشمار خدا بهره مند بودند و در کنار هم بودند. پس در قیامت نیز زوج ها در کنار هم از نعمتهای خدا بهره مند خواهند بود مانند آنچه در زمین است. آدم و حوا پس از مکر شیطان از آن میوه ممنوعه خوردند و آن حالی را پیدا کردند که در زمین پس از خوردن میوه و غیره پیدا می کنند. شروع به دفع نمودند. در بهشت پس از تناول نعمت ها هیچ گونه زوائدی و دفعی وجود ندارد. یعنی خالص نعمتهای زمینی در بهشت وجود دارد و هیچ رنجی و دردی از خوردن آن بوجود نخواهد آمد. نعمت ها در بهشت ابدی است و پایان ناپذیر. نعمت ها در بهشت در دسترس و بدون رنج می باشد. در بهشت مکر شیطان وجود ندارد. نفس پلیدی وجود ندارد. بالاتر از اینها بهشتیان از خدا خشنود و خدا از آنها خشنود است. در بهشت گناه و جنگ و جدال وجود ندارد. در بهشت آنچه بیان می شودسلام است و یاد خدا. البته مقربان خدا بالاترین جایگاه را دارند.


به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام داده‌اند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست. هر زمان که میوه‌ای از آن، به آنان داده شود، می‌گویند: «این همان است که قبلا به ما روزی داده شده بود.(ولی اینها چقدر از آنها بهتر و عالیتر است.)» و میوه‌هایی که برای آنها آورده می‌شود، همه (از نظر خوبی و زیبایی) یکسانند. و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود. (بقره / ۲۵)


بگو: «آیا شما را از چیزی آگاه کنم که از این (سرمایه‌های مادی)، بهتر است؟» برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کرده‌اند، (و از این سرمایه‌ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده می‌کنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان دیگر)، باغهایی است که نهرها از پای درختانش می‌گذرد؛ همیشه در آن خواهند بود؛ و همسرانی پاکیزه، و خشنودی خداوند (نصیب آنهاست). و خدا به (امور) بندگان، بیناست.(آل عمران / ۱۵)


گفتار (و دعای) آنها در بهشت این است که: «خداوندا، منزهی تو!» و تحیت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرین سخنشان این است که: «حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است!»(یونس / ۱۰)


باغهایی از بهشت جاویدان است که همگی وارد آن می‌شوند؛ نهرها از زیر درختانش می‌گذرد؛ هر چه بخواهند در آنجا هست؛ خداوند پرهیزگاران را چنین پاداش می‌دهد!(نحل / ۳۱)


آنها کسانی هستند که بهشت جاودان برای آنان است؛ باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است؛ در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته می‌شوند؛ و لباسهایی (فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر می‌کنند؛ در حالی که بر تختها تکیه کرده‌اند. چه پاداش خوبی، و چه جمع نیکویی!(کهف / ۳۱)


خداوند کسانی را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، در باغهایی از بهشت وارد می‌کند که از زیر درختانش نهرها جاری است؛ آنان با دستبندهایی از طلا و مروارید زینت می‌شوند؛ و در آنجا لباسهایشان از حریر است. (حج / ۲۳)


(به آنها خطاب می‌شود:) شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید!(زخرف / ۷۰)


(این در حالی است که) ظرفها(ی غذا) و جامهای طلائی (شراب طهور) را گرداگرد آنها می‌گردانند؛ و در آن (بهشت) آنچه دلها می‌خواهد و چشمها از آن لذت می‌برد موجود است؛ و شما همیشه در آن خواهید ماند! (زخرف / ۷۱)


توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، چنین است: در آن نهرهایی از آب صاف و خالص که بدبو نشده، و نهرهایی از شیر که طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهایی از شراب (طهور) که مایه لذت نوشندگان است، و نهرهایی از عسل مصفاست، و برای آنها در آن از همه انواع میوه‌ها وجود دارد؛ و (از همه بالاتر) آمرزشی است از سوی پروردگارشان! آیا اینها همانند کسانی هستند که همیشه در آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده می‌شوند که اندرونشان را از هم متلاشی می‌کند؟!(محمد / ۱۵)


آنها در بهشت جامهای پر از شراب طهور را که نه بیهوده‌گویی در آن است و نه گناه، از یکدیگر می‌گیرند!(طور ۲۳)


در آن باغهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی‌ورزند؛ و هیچ انس و جن پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است.(رحمن / ۵۶)

  • محمد علی
۲۰
دی

                                                                 بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن

صلواتک علیه و علی آبائه

فی هذه الساعه و فی کل ساعه

ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا  و عینا

حتی تسکنه ارضک طوعا

و تمتعه فیها طویلا

خدایا،در این لحظه و در تمام لحظات

سرپرست و نگهدار و راهبر و یاری گر و راهنما و دیدبان ولی ات

حضرت حجه بن الحسن

که درودهای تو بر او و پدرانش باد

باش،تا او را به صورتی که خوشایند اوست

وهمه از او فرمانبری مینمایند

ساکن زمین گردانیده

و مدت زمانی طولانی در ان بهره مند سازی

  • محمد علی
۲۰
دی

اللهم صل علی محمد و ال محمد

اللهم اشرح بالقران صدری و استعمل بالقران بدنی و نور بالقران بصری و اطلق بالقران و لسانی و اعنی علیه ما 

ابقیتنی لا حول و لا قوه الا بک

خدایا،به قران سینه ام را بگشا،و به قران بدنم را بکار بنداز،و به قران دیده ام را روشن ساز،و به قران زبان ر بازگردان،وبه عمل به ان تا زنده ام می داری یاری ام ده ،که جنبش و نیرویی جز به خواست تو نیست

  • محمد علی
۲۰
دی

استاد حسن‌زاده آملی می‌فرماید که انسان برخلاف تصور نوع الانواع نیست بلکه جنس الاجناس است که می‌تواند به نوع‌ها و یا انواع متفاوتی تغییر شکل دهد. به این معنا که انسانی می‌شود که گاو شتر پلنگ باشد و یا گرگ و میش و خر باشد و مانند آن.

وی در ادامه از این نیز فراتر رفته می‌فرماید : که هر شخص انسانی خود نوع منحصر به فرد است. به این معنا که اگر جبرئیل خود یک نوع است و عزرائیل خود نوع دیگر می‌باشد. انسان هم چنین است که هر فرد و شخصی از انسان می‌تواند به یک نوع خاص تغییر شکل و ماهیت دهد. از این رو هر شخص آدمی در این فرآیند زندگی خود به نوعی تکامل در جهت صعود و سقوط دست می‌یابد که می‌تواند نوع منحصر به فرد شود که با دیگران تفاوت‌های ماهوی و هویتی خواهد داشت.

این که قرآن می‌فرماید کارنامه عمل فرد بر گردن او آویخته است بیانگر آن است که انسان با آن خود را شکل بخشیده و کاملاً بر پایه آن تبدیل و تغییر کرده است. چنان که وقتی برخی از قوم یهود با تجاوز حدود الهی به شکل میمون و بوزینه و یا خوک درآمدند به این معناست که شاکله وجودی ایشان این چنین تغییر ماهیت و هویت می‌دهد

هیچ دو انسانی از همه جهات به هم شبیه و همانند نخواهد شد و در قیامت می‌بینیم که وحوش‌های مختلف و متنوع محشور می‌شوند. این وحوشی که حشر می‌شوند، همین انسان‌ها هستند که به شکل جانورانی محشور می‌شوند.

چنان که پیش از این برخی از یهودیان خوک، میمون و بوزینه شده‌اند، دیگر افراد و اشخاص امت‌ها و ملل نیز تغییر ماهیت و شکل می‌دهند و این گونه است که روز قیامت، روز حشر جانوران و انسان‌هاست؛ زیرا در صحنه کبرای قیامت انسان آن چه را به کدح و سعی به دست آورده است، نشان می‌دهد. مگر نه این است که لیس للانسان الا ما سعی؛ برای انسان جز آن اعمال و تلاش‌ها و سعی‌ها نیست.

اکنون روز حادثه کبرای قیامت است که این سعی به شکل واقعی و وجودی خودش را نشان می‌دهد و انسان آن چه را سعی کرده است در می‌یابد و متذکر می‌شود: فاذا جائت الطامه الکبری یوم یتذکر الانسان ما سعی (نازعات آیه 34 و 35) این تذکر از آن جایی که بیانی نیست بلکه وجودی و خارجی است سودی ندارد که بتواند خود را تغییر دهد. از این روست که دیگر این ذکر نمی‌تواند تأثیر در تغییر شخصیت آدمی پدید آورد. 

چرا که جای ذکر در دنیا بوده است که به سر آمده است: و جیء یومئذ بجهنم یومئذ یتذکر الانسان وانی له الذکری؛ آن روز دوزخ آورده می‌شود و آن روز انسان متذکر می‌شود ولی زمان تذکر گذشته است.(فجر آیه 33) این دوزخ ذات اوست که در درون اوست و نمی‌تواند از آن خارج شود و دوزخ را بیرون راند. از این روست که در درون آن آتش است نه در بیرون او. از این روست که از درون می‌سوزد و آتش در درونش لهیب می‌کشد.

اگر این گونه است، پس بهشتیان نیز این گونه از نعمت وجودی خود بهره می‌برند و از نعمت‌های وجودی که رضوان جانشان است سود می‌جویند. آیات قرآنی درباره واکنش مۆمنان نیز تصویر و ترسیم زیبایی آورده است که می‌توان در آیات سوره الرحمن و الواقعه و مانند آن یافت.

  • محمد علی
۲۰
دی

۱-خود انسان یقین کند یعنی جهت قبله را بشناسد.

۲-دو نفر عادل بگویند.

۳-کسی که از روی قانون علمی قبله را تعیین کند و بگوید.

۴-قبله نما

۵-محراب مسجد و قبور مسلمین به سوی کعبه باشد.

کسی که جهت قبله را نمی داند باید برای یافتن جهت قبله تلاش کند حتی اگر شده با گمان،در غیر این صورت اگر شک 

داشت،به هر چهار طرف نماز بخواند و اگر وقت تنگ بود یک نماز بخواند به یکی از چهار جهت.

  • محمد علی
۱۶
دی

امام علی(علیه السلام):

الصبر احسن حلل الایمان و اشرف خلایق الانسان

صبرنیکوترین خصلت ایمان و ارجمندترین خوی انسان است.

(میزان الحکمه؛ج۵،ص۲۵۶)
  • محمد علی
۱۶
دی

امام علی(علیه السلام):

بالصبر تدرک معالی الاومور

با صبر به مقامات بالا می توان رسید

(غررالحکم و درر الحکم؛ص۴۶)


  • محمد علی