احادیث زیبا از امامان و پیامبران و خداوند عزوجل

احادیثی از امامان و پیامبران در مراسمات مختلف

احادیث زیبا از امامان و پیامبران و خداوند عزوجل

احادیثی از امامان و پیامبران در مراسمات مختلف

باسلام
من محمدعلی مدیر این وبلاگ هستم
سعی دارم شما را بیشتر با احادیث اشنا کنم
در مراسمات مختلف مانند اعیاد،وفات،مولود و اعزاداری همراه ما باشید

بایگانی
آخرین مطالب

۳۲ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۲
دی

واجب است میت مسلمان را پس از پاک کردن و شستن بدن او از آلودگی‌ها و نجاست‌ها به ترتیب سه غسل دهند.


نخست: غسل با آب مخلوط به سدر:

اندکی سدر در آب غسل ریخته به حدی که آب مضاف نشود نخست با آن آب سر و گردن و بعد سمت راست و سپس سمت چپ را غسل دهند.


دوم: آب مخلوط با کافور:

اندکی کافور با آب غسل مخلوط می‌شود به گونه‌ای که آب مضاف (آب کافور) نشود به همان ترتیب غسل داده می‌شود.


سوم: آب خالص:

با آب خالص برای سومین بار بدن میت غسل داده می‌شود و غسل‌های بدن میت تمام می‌شود.

  • محمد علی
۲۲
دی

چگونگی واجب شدن ویرایش


اگر انسان (به ویژه پزشکان و پرستاران و کارمندان بخش‌های مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌ها) بدن انسان مرده‌ای را که سرد شده و غسل داده شده نیست لمس و مس کنند و حتی جایی از بدن خود را به بدن او برسانند باید غسل «مس میت» کنند.


شرایط واجب شدن ویرایش

اگر بدن شخص زنده‌ای به بدن انسان مرده‌ای برخورد کند، با چند شرط بر او غسل مس میّت لازم می‌شود، این شرایط عبارتند از:


آن جسد، جسد شهید نباشد (شهیدی که غسل ندارد).[۲]

کسی که کشتن او به خاطر رجم یا قصاص واجب شده و قبلاً خودش غسل کرده نباشد.[۳]

بچه سقط شده‌ای نباشد که هنوز چهار ماهش تمام نشده‌است.[۴]

بدن میّت سرد شده باشد.[۵]

بدن میّت را غسل نداده باشند؛ یعنی سه غسلش تمام نشده باشد.[۶]

موی خود را به بدن میّت و همچنین بدن یا موی خود را به موی میّت نرسانده باشد در غیر اینصورت غسل لازم ندارد.

اگر از انسان عضوی جدا شده، بایستی هم گوشت و هم استخوان با هم باشد، اگر قسمتی از بدن کسی از او جدا شود یا خود او مرده‌است یا زنده، اگر مرده باشد یا بدنش را غسل داده‌اند یا نداده‌اند، اگر مرده باشد و بدنش را غسل داده باشند، که لمس آن عضو غسل ندارد، و اگر از مرده‌ای باشد که هنوز بدنش را غسل نداده‌اند، یا آن عضو از اعضایی است که اگر متصل هم بود و مسح می‌شد، غسل مس میّت لازم نبود (مانند موها)، یا از اعضای دیگر است، اگر صورت اول باشد(موها) غسل لازم نیست و اگر صورت دوم باشد، غسل مسّ میّت لازم است و اگر قسمت جدا شده، از انسانی باشد که خود زنده‌است، سه صورت دارد: یا گوشت تنهاست و یا استخوان تنها (مانند دندان) و یا گوشت و استخوان هر دو با هم است که در صورت سوم مسّ آن غسل دارد و اما دو صورت قبل غسل مسّ میّت ندارد.[۷]

چگونگی انجام ویرایش


غسل مس میت را به دو صورت می‌توان انجام داد:


اول: ترتیبی

دوم: ارتماسی

در غسل ارتماسی باید بدن پاک باشد ولی در غسل ترتیبی پاک بودن تمام بدن لازم نیست و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتی را پیش از غسل دادن آن قسمت آب بکشد کافی است.


غسل ترتیبی ویرایش

در غسل ترتیبی باید به نیت غسل، نخست سر و گردن، و سپس نیمهٔ راست بدن از گردن تا کف پا و دست راست و بعد نیمهٔ چپ بدن از گردن تا کف پا و دست چپ را بشوید.


غسل ارتماسی ویرایش

در غسل ارتماسی باید آب در یک لحظه، تمام بدن را بگیرد. پس اگر به نیت غسل ارتماسی در آب فراوانی مانند استخر فرو رود.

  • محمد علی
۲۲
دی

مسأله 1: یکى از خونهایى که از زن خارج مى شود، خون « استحاضه » است. و زن را در این هنگام « مُستحاضه » مى گویند.

 

مسأله2: خون استحاضه در بیشتر اوقات زردرنگ و سرد است، بدون فشار و سوزش بیرون مى آید و غلیظ نیست، ولى ممکن است گاهى سیاه یا سرخ، گرم و غلیظ باشد و با فشار و سوزش بیرون آید.

 

مسأله 3: استحاضه سه قسم است: قلیله، متوسّطه و کثیره.


1 - استحاضه قلیله: یعنى خون فقط روى پنبه اى را که زن داخل فرج مى نماید، آلوده کند و در آن فرو نرود.

 

2 - استحاضه متوسطه: خون در پنبه فرو رود، اگرچه در یک گوشه آن باشد، ولى از پنبه به دستمالى که معمولا زنها براى جلوگیرى از ریزش خون مى بندند، نرسد.

 

3 - استحاضه کثیره: خون، در پنبه فرو رود و به دستمال نیز برسد.

  • محمد علی
۲۲
دی

احکام نفاس


مسئله 400- از وقتى که اوّلین جزء بچّه از شکم مادر بیرون مى‏آید چه زایمان طبیعى باشد یا غیر طبیعى (سزارین)، خونى که زن مى‏بیند، اگر پیش از ده روز یا سر ده روز قطع شود، خون نفاس است. و زن را در حال نفاس، «نُفَساء» مى‏گویند.


مسئله 401- خونى که زن پیش از بیرون آمدن اوّلین جزء بچّه مى‏بیند، نفاس نیست.


مسئله 402- لازم نیست که خلقت بچّه تمام باشد، بلکه اگر خون بسته‏اى هم از رحم زن خارج شود و خود زن بداند، یا یک نفر قابله بگوید که اگر در رحم مى‏ماند انسان مى‏شد، خونى که مى‏بیند نفاس است.


مسئله 403- ممکن است خون نفاس یک آن بیشتر نیاید، ولى بیشتر از ده روز نمى‏شود.


مسئله 404- هرگاه شک کند که چیزى سقط شده یا نه، یا چیزى که سقط شده اگر مى‏ماند انسان مى‏شد یا نه، لازم نیست وارسى کند، و خونى که از او خارج مى‏شود شرعاً نفاس نیست.


مسئله 405- کارهایى که بر حائض حرام است، بر نُفَساء هم حرام است، و آنچه بر حائض، واجب و مستحب و مکروه است، بر نُفَساء نیز چنین است.


مسئله 406- وقتى زن از خون نفاس پاک شد، باید غسل کند و عبادت‌هاى خود را به جا آورد. واگر دوباره خون ببیند چنانچه روزهایى که خون دیده‏با روزهایى که در وسط پاک بوده، روى هم ده روز یا کمتر باشد، تمام آن نفاس است.


مسئله 407- اگر زن از خون نفاس پاک شود و احتمال دهد که در باطن خون هست باید خود را وارسى کند که اگر پاک است براى عبادت‌هاى خود غسل نماید.


مسئله 408- خون نفاس زن، چنانچه در حیض عادت دارد به اندازه روزهاى عادت او نفاس و بقیه استحاضه است و اگر عادت ندارد تا ده روز نفاس و بقیه استحاضه مى‏باشد، و بهتر است کسى که عادت دارد از روز بعد از عادت و کسى که عادت ندارد بعد از روز دهم تا روز هیجدهم زایمان، کارهاى استحاضه را به جا آورد و کارهایى را که بر نفساء حرام است ترک کند.


مسئله 409- نفسایى که عادت حیضش کمتر از ده روز است، اگر بیشتر از روزهاى عادتش خون ببیند، باید به اندازه روزهاى عادت خود را نفاس قرار دهد، و غسل کند و عبادت‌هایش را به جا آورد و بهتر است بعد از روزهاى عادت تا ده روز کارهایى را که بر نفساء حرام است ترک، و کارهاى استحاضه را انجام دهد، پس اگر از ده روز گذشت، به اندازه روزهاى عادتش نفاس و بقیه استحاضه است، و اگر از ده روز کمتر باشد، تمام آن نفاس است.


مسئله 410- زنى که در حیض عادت دارد، اگر بعد از زاییدن تا یک ماه یا بیشتر خون ببیند به اندازه روزهاى عادت او نفاس است و ده روز از خونى که بعد از نفاس مى‏بیند گرچه در روزهاى عادت ماهانه‏اش باشد، استحاضه است، و بعد از گذشتن ده روز، اگر خونى را که مى‏بیند در روزهاى عادتش باشد، حیض است چه نشانه حیض را داشته باشد یا نداشته باشد و اگر در روزهاى عادتش نباشد، باید آن را استحاضه قرار دهد.


 مسئله 411- زنى که در حیض عادت ندارد، اگر بعد از زایمان تا یک ماه یا بیشتر خون ببیند، ده روز اوّل آن نفاس و ده روز دوّم آن استحاضه است، و خونى که بعد از آن مى‏بیند، اگر نشانه حیض را داشته باشد حیض و گرنه آن هم استحاضه است.


مسئله 412- خون حیض یا نفاس اگر از مجراى غیر طبیعى خارج شود، حکم حیض و نفاس را دارد، ولى اگر شک داشته باشد که خون حیض یا نفاس است، حکم آنها را ندارد.

  • محمد علی
۲۲
دی

غسل حیض (قاعدگى)


مسأله  : زمانى که خونریزى قاعدگى (رِگل) قطع شود، زن باید براى نماز و سایر کارهایى که نیاز به طهارت دارد غسل کند.

مسأله  : خونریزى قاعدگى قبل از بلوغ اتفاق نمى افتد و اگر دخترى قبل از بالغ شدن خونى ببیند، حکم حیض ندارد.

مسأله  : دوره قاعدگى کمتر از سه روز نیست، پس اگر جریان خون قبل از سه روز قطع شود حکم حیض ندارد.

مسأله  : دوره قاعدگى بیش از ده روز طول نمى کشد و چنانچه خونریزى بیش از ده روز طول بکشد، تمام آن حکم حیض را ندارد.

مسأله  : خون حیض معمولاً غلیظ، گرم و پر رنگ است و با فشار و کمى سوزش مى آید.

مسأله  : در مدت قاعدگى این کارها بر زن حرام است:

* نماز و طواف کعبه.

* کارهایى که بر جنب حرام است، مانند توقّف در مسجد.

مسأله  : در ایام قاعدگى نماز و روزه واجب نیست و نمازها قضا ندارد ولى قضاى روزه ها را باید بجا آورد.

مسأله  : غسل حیض با غسل جنابت تفاوتى ندارد 

  • محمد علی
۲۲
دی

غسل جنابت را به دو صورت می‌توان انجام داد:


اول: ترتیبی

دوم: ارتماسی

در غسل ارتماسی باید بدن پاک باشد ولی در غسل ترتیبی پاک بودن تمام بدن لازم نیست و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتی را پیش از غسل دادن آن قسمت آب بکشد کافی است.


غسل ترتیبی ویرایش

در غسل ترتیبی باید به نیت غسل، نخست سر و گردن، و سپس نیمهٔ راست بدن از گردن تا کف پا و دست راست و بعد نیمهٔ چپ بدن از گردن تا کف پا و دست چپ را بشوید.


غسل ارتماسی ویرایش

در غسل ارتماسی باید آب در یک لحظه، تمام بدن را بگیرد. پس اگر به نیت غسل ارتماسی در آب فراوانی مانند استخر فرو رود.

  • محمد علی
۲۲
دی

غسل‌های واجب هفت است:

اوّل: غسل جنابت.

دوّم: غسل حیض.

سوّم: غسل نفاس.

چهارم: غسل استحاضه.

پنجم: غسل مسّ میت.

ششم: غسل میت.

هفتم: غسلی که به واسطه نذر و قسَم و مانند اینها واجب می‌شود.

و اگر کسوف کلّی، یا خسوف کلّی شود، و مکلّف عمداً نماز آیات را نخواند تا قضا شود ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید برای قضای آن غسل کند.

  • محمد علی
۲۲
دی

غسل، در لغت به معنای شستن است[۱] و در اصطلاح به مجموعه‌ای از اراده قلبی و اجرای عملی در خصوص شستن بدن گفته می‌شود.


انواع غسل ویرایش


غسل‌ها بر پایهٔ حکم شرعی به دو دسته تقسیم می‌شود:


غسل‌های واجب

غسل‌های مستحب

غسل‌های واجب ویرایش

هفت نوع غسل واجب وجود دارد که خود به دو گروه اصلی تقسیم می‌شوند:


غسل واجب مشترک زنان و مردان

غسل‌های خاص زنان

غسل‌های واجب مشترک زنان و مردان ویرایش

غسل میت

غسل مس میت

غسل نذر و عهد و قسم

غسل جنابت

غسل‌های خاص زنان ویرایش

غسل‌های خاص زنان به لحاظ خونی است که از اندام تناسلی آنها خارج می‌شود و براساس نوع خون نوع وضعیت جسمی آنان و به تبع آن حکم وضعی آنها در فقه شیعه متفاوت است. سه نوع غسل واجب خاص زنان وجود دارد:


غسل حیض

غسل استحاضه

غسل نفاس (شستشوی زچگی)

غسل‌های مستحب ویرایش

غسل‌های مستحب بسیاری وجود دارند. از جملهٔ غسل‌های مستحب می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:


غسل روز جمعه

غسل روز عید

غسل حج عمره

غسل پس از تغسیل میت

غسل پاکیزگی

غسل برای حاجت خواستن از خداوند متعال و برای توبه و نشاط به جهت عبادت.

  • محمد علی
۲۲
دی

امام باقر علیه السلام می فرمود از جابر بن عبدالله انصاری شنیدم که می گفت: 

روزی من و علی علیه السلام نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم. در این هنگام عمر بن خطاب مشاجره‌کنان با مردی از راه رسید. 

پیامبر فرمود:« چه شده است؟» 

عمر گفت:« این مرد از شما نقل می کند که فرموده اید هر کس بگوید « لا اله الا الله، محمد رسول الله »؛ (جز الله معبودی نیست، محمد فرستاده خداست) وارد بهشت می شود.» 

آنگاه عمر افزود:« اگر مردم این جمله را بشنوند در اعمال شان کوتاهی می کنند. آیا شما این جمله را گفته اید؟» 

پیامبر خدا فرمود:« آری، من گفته ام، اما به شرط اینکه گوینده این دو جمله، به دوستی و ولایت علی نیز تمسک کند.» 

  • محمد علی
۲۲
دی

برای فهم بیشتر قرآن و رسیدن به روح پیام‎های آن، بایستی آیات قرآن را به هم پیوسته دید و شأن نزول، روایات اسلامی، شرایط دستور زبان عرب و... را در نظر گرفت تا همانند بعضی از سایت ها و رسانه ها پنداشته نشود که آیاتی از قرآن کریم با دیگر آیات آن در تضاد است .

بر اثر سطحی‎نگری و توجه نکردن به شرایط درک پیام‎های آیات قرآنی است که در این رسانه ها اشکال شده و می‎نویسد که قرآن از سویی می‎گوید: «کسانی که به پیامبر اسلام ایمان آورند و یهود و مسیحی و صائبی، هر کس که ایمان به خدا و روز رستاخیز داشته و کارهای پسندیده انجام دهد، نزد خدا پاداش داشته و هیچ گونه ترس و اندوهی برای آنها نیست.»[2]

ولی در تناقضی آشکار می‎گوید: مسیحیان گفتند: خداوند همان مسیح بن مریم است به یقین کافر شدند... خداوند بهشت را بر آنها حرام کرده است و جایگاهشان در دوزخ است و ستمکاران یار و یاوری ندارند.»[3] و یا می‎گوید: «و هر کس جز اسلام، آیینی برای خود انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است.»[4]

اگر کسی بدون توجه به آیات قبل و بعد این آیات و نیز شأن نزول و روایات اسلامی، بخواهد این آیات را تفسیر کرده و پیامش را درک کند به این خطا دچار خواهد شد که بین اینها تناقض وجود دارد،‌ ولی با ژرف‎نگری این حقیقت شیرین بدست می‎آید که در بین این آیات نه تنها تناقض نیست بلکه به هم پیوسته و دارای پیامی بس والا و ارزشمند می‎باشند، آیاتی که مسیحیان و... را اهل پاداش الهی دانسته است، شرایطی را نیز در ضمن آیات و نیز از روایات اسلامی برای آن تعیین شده است از جمله:

1. در سوره بقره آیه 62، خود آیات، اهل پاداش بودن را منوط به ایمان به خدا و آخرت و عمل صالح کرده، اما در سوره مائده آیه 72 گفته:‌ مسیحیان حضرت عیسی را خدا می‎دانند و اگر مسیحیت بخواهد در آخرت رستگار شود اول بایستی از این باور انحرافی دست بردارد وگرنه آیه 62 سوره بقره شامل آنها نخواهد شد،‌ بلکه فقط مسیحیانی را می‎گوید که آن شرایط را داشته باشند و در تأیید این مطلب در سوره آل عمران آیه 86 می‎گوید: «چگونه خداوند جمعیتی را هدایت کند که بعد از ایمان و گواهی به حقانیت رسول و با آمدن نشانه‎های روشن برای آنها، کافر شدند»، این آیه در واقع تفسیر سوره آل عمران آیه 85 است که می‎گوید: «هر کس غیر از اسلام آیینی داشته باشد از او پذیرفته نمی‎شود» پس شرط اساسی برای وارد شدن به بهشت بر مسیحیان در صورتی است که حضرت عیسی را خدا ندانسته و پس از روشن شدن حقانیت پیامبر اسلام به او ایمان آورد و کافر نشوند.

اهل بهشت بودن مسیحیان قبل از اسلام قطعی است، ولی مسیحیان پس از اسلام به شرطی اهل بهشت خواهند شد که طبق بشارت حضرت عیسی، پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ را باور داشته و به دستوراتش عمل کنند و دست از انحرافات برداشته و به توحید خالص روی آورند

2. آیات بیانگر اهل بهشت بودن مسیحیان در جایی است که اسلام به آنها ابلاغ نشده‎ باشد اما پس از ابلاغ اسلام و ثابت نمودن درستی آن، هر کس نپذیرد، از زیانکاران است نه اهل بهشت و این است که قرآن می‎گوید: ای پیامبر بگو این قرآن به من وحی شده تا شما و تمام کسانی که این قرآن به آنها ابلاغ شده بیم دهم.[5]

بنابراین اگر مسیحیت قبل از اینکه اسلام را به آنها کسی ابلاغ نکرده، در دین خودشان به سه اصل محوری ـ توحید، ‌معاد و عمل صالح بر پایه تفسیر انبیا ـ پایبند باشند اهل نجاتند وگرنه دچار عذاب الهی خواهند شد.[6]

3. در شأن نزول این آیات آمده است که مسلمانان این پرسش را مطرح می‎کردند حال که نجات فقط در اسلام است پس تکلیف پدران ما چه می‎شود؟

این آیات نازل شد که اگر پدران شما به خدا و قیامت ایمان داشته و عمل خوب انجام می‎دادند، اجرشان در نزد خدا محفوظ است، چنانچه سلمان فارسی از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرسید تکلیف اهل دینی که من از آنان بودم و قبل از بعثت شما از دنیا رفته‎اند و به خصوص آن راهبی که در انتظار آمدنت بود، چگونه است، این آیه نازل شد که آنها هیچ ترس و اندوهی ندارند اگر مؤمن به خدا و قیامت و دارای کارهای پسندیده باشند.[7]

4. اگر یهود و مسیحیان به محتوای کتاب خود به درستی عمل کنند به یقین بایستی اسلام را بپذیرند وگرنه به کتاب خود پشت پا زدند؛ چرا که در قرآن سوره بقره آیه 146 آمده است: «کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده‎ایم، پیامبر اسلام را همچون فرزندان خود می‎شناسند، ولی جمعی از آنان حق را، دانسته پنهان می‎کنند.»

و در سوره مائده آیه 69 که گفته مسیحیان با عمل و مؤمن پاداش می‎برند در آیه قبلش شرایطی آورده: «ای اهل کتاب شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر این که تورات و انجیل و آنچه در آنها نازل شده را برپا دارید و یکی از چیزهایی که بر مسیحیت نازل شده است، قبول کردن پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در هنگام بعثتش می‎باشد که در سوره صف آیه 6 می‎خوانیم: «به یاد آورید هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل: من فرستاده خدایم و تصدیق کننده تورات و بشارت دهنده به پیامبری که بعد از من می‎آید و نام او احمد(یکی از نام‎های معروف پیامبر اسلام) است، هنگامی که او با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنها آمد، گفتند: این سحری آشکار است (در حالی که بایستی به پیامبر اسلام ایمان می‎آوردند)».

بنابراین اهل بهشت بودن مسیحیان قبل از اسلام قطعی است، ولی مسیحیان پس از اسلام به شرطی اهل بهشت خواهند شد که طبق بشارت حضرت عیسی، پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ را باور داشته و به دستوراتش عمل کنند و دست از انحرافات برداشته و به توحید خالص روی آورند.

  • محمد علی