استاد حسنزاده آملی میفرماید که انسان برخلاف تصور نوع الانواع نیست بلکه جنس الاجناس است که میتواند به نوعها و یا انواع متفاوتی تغییر شکل دهد. به این معنا که انسانی میشود که گاو شتر پلنگ باشد و یا گرگ و میش و خر باشد و مانند آن.
وی در ادامه از این نیز فراتر رفته میفرماید : که هر شخص انسانی خود نوع منحصر به فرد است. به این معنا که اگر جبرئیل خود یک نوع است و عزرائیل خود نوع دیگر میباشد. انسان هم چنین است که هر فرد و شخصی از انسان میتواند به یک نوع خاص تغییر شکل و ماهیت دهد. از این رو هر شخص آدمی در این فرآیند زندگی خود به نوعی تکامل در جهت صعود و سقوط دست مییابد که میتواند نوع منحصر به فرد شود که با دیگران تفاوتهای ماهوی و هویتی خواهد داشت.
این که قرآن میفرماید کارنامه عمل فرد بر گردن او آویخته است بیانگر آن است که انسان با آن خود را شکل بخشیده و کاملاً بر پایه آن تبدیل و تغییر کرده است. چنان که وقتی برخی از قوم یهود با تجاوز حدود الهی به شکل میمون و بوزینه و یا خوک درآمدند به این معناست که شاکله وجودی ایشان این چنین تغییر ماهیت و هویت میدهد
هیچ دو انسانی از همه جهات به هم شبیه و همانند نخواهد شد و در قیامت میبینیم که وحوشهای مختلف و متنوع محشور میشوند. این وحوشی که حشر میشوند، همین انسانها هستند که به شکل جانورانی محشور میشوند.
چنان که پیش از این برخی از یهودیان خوک، میمون و بوزینه شدهاند، دیگر افراد و اشخاص امتها و ملل نیز تغییر ماهیت و شکل میدهند و این گونه است که روز قیامت، روز حشر جانوران و انسانهاست؛ زیرا در صحنه کبرای قیامت انسان آن چه را به کدح و سعی به دست آورده است، نشان میدهد. مگر نه این است که لیس للانسان الا ما سعی؛ برای انسان جز آن اعمال و تلاشها و سعیها نیست.
اکنون روز حادثه کبرای قیامت است که این سعی به شکل واقعی و وجودی خودش را نشان میدهد و انسان آن چه را سعی کرده است در مییابد و متذکر میشود: فاذا جائت الطامه الکبری یوم یتذکر الانسان ما سعی (نازعات آیه 34 و 35) این تذکر از آن جایی که بیانی نیست بلکه وجودی و خارجی است سودی ندارد که بتواند خود را تغییر دهد. از این روست که دیگر این ذکر نمیتواند تأثیر در تغییر شخصیت آدمی پدید آورد.
چرا که جای ذکر در دنیا بوده است که به سر آمده است: و جیء یومئذ بجهنم یومئذ یتذکر الانسان وانی له الذکری؛ آن روز دوزخ آورده میشود و آن روز انسان متذکر میشود ولی زمان تذکر گذشته است.(فجر آیه 33) این دوزخ ذات اوست که در درون اوست و نمیتواند از آن خارج شود و دوزخ را بیرون راند. از این روست که در درون آن آتش است نه در بیرون او. از این روست که از درون میسوزد و آتش در درونش لهیب میکشد.
اگر این گونه است، پس بهشتیان نیز این گونه از نعمت وجودی خود بهره میبرند و از نعمتهای وجودی که رضوان جانشان است سود میجویند. آیات قرآنی درباره واکنش مۆمنان نیز تصویر و ترسیم زیبایی آورده است که میتوان در آیات سوره الرحمن و الواقعه و مانند آن یافت.